دکتر رفعت حسن عضو بنیاد بینالمللی پژوهش اسلامی (IRFI) و دانشمندی محقق و صدایی بینظیر برای اسلام میانهرو و گفتوگوی بین ادیان است. او استاد علوم انسانی و مطالعات دینی در دانشگاه لوئیسویل کنتوکی در آمریکا میباشد. در فوریهی ۱۹۹۹، یک شبکهی بینالمللی برای دفاع از حقوق زنان قربانی خشونت در پاکستان (INRFVVP) تأسیس کرد که یک سازمان غیر انتفاعی است و در سراسر دنیا عضو میپذیرد.
مقدّمه
بنا به نظر بسیاری از مسلمانان، قرآن سند مدنی (Magna Carta) حقوق بشر است و بخش اعظم توجهی قرآن معطوف است به آزاد کردن انسانها از بند سنت گرایی، استبداد (دینی، سیاسی، اقتصادی یا هر چیز دیگر)، قبیله گرایی، نژاد پرستی، تبعیض جنسی، برده داری یا هر چیز دیگری که انسانها را از عملی کردن دیدگاه قرآن نسبت به سرنوشت انسان که در اعلامیهی کلاسیک (قرآن) بیان شده، باز میدارد: «پایان راه به پروردگارت منتهی میگردد». (سورهی نجم، آیهی ۴۲)
در بخش «حقوق عمومی» که در پایین میآید توضیحاتی داده میشود در مورد اینکه قرآن حقوق اساسی را که همهی انسانها باید از آنها برخوردار باشند تأیید میکند زیرا این حقوق آنچنان عمیقا ً در انسانیت ما ریشه دوانده که انکار یا نقض آنها برابر است با نفی یا کم ارزش کردن چیزی که ما را انسان میکند. از دیدگاه قرآن، این حقوق به وجود آمدند زمانی که ما به وجود آمدیم؛ آفریده شدند زمانی که خداوند ما را آفرید تا بالقوهی انسانی ما به بالفعل در آید. حقوقی که خداوند ایجاد کرده یا به ما داده، هیچ حاکم دنیوی یا قدرت بشری نمیتواند آنها را از میان بر دارد. این حقوق که همیشگی و تغییر ناپذیرند باید رعایت شوند زیرا هر کاری که خداوند انجام میدهد «حق» است. (نگا: حجر، آیهی ۸۵؛ نحل، آیهی ۳؛ دخان، آیهی ۳۹؛ جاثیه، آیهی ۲۲؛ احقاف، آیهی ۳)
حقوق عمومی
حق زندگی
قرآن از حرمت و ارزش مطلق زندگی انسان حمایت میکند (انعام، ۱۵۱) و خاطر نشان میکند که در اصل، زندگی هر فرد برابر است با زندگی کل افراد جامعه و بنابراین، باید با نهایت احترام با او برخورد شود. (مائده، ۳۲)
حق احترام و تکریم
قرآن همهی انسانها را شایستهی احترام و تکریم میداند (اسراء، ۷۰) زیرا در میان تمام مخلوقات فقط انسان بود که به تنهایی «مسؤولیت» آزادی تصمیم (برای بر دوش کشیدن بار امانت) را قبول کرد. (احزاب، ۷۲) انسان میتواند آزادی تصمیم گیری داشته باشد زیرا دارای قدرت عقلی است که او را از سایر مخلوقات متمایز میکند (بقره، ۳۴-۳۰). اگرچه انسان میتواند «درپایینترین درجه» (اسفل السافلین) باشد اما قرآن اعلام میکند که انسان در «بهترین صورت و نظام» آفریده شده است (تین، ۶-۴)، که دارای توانایی فکر کردن و شناخت درست و نادرست است و توانایی انجام کار خوب و دوری از کار بد را دارد. بنابراین به واسطهی وعدهای که برای انسان هست، یعنی پتانسیل جانشین خداوند بودن در زمین، پس انسانیت انسانها را باید محترم شمرد و به خودی خود باید به عنوان یک هدف در نظر گرفت.
حق برخورداری از عدالت
قرآن روی حق عدالت خواهی و عدالت ورزی تاکید زیادی میکند (مائده، ۸ و نساء، ۱۳۶). قرآن در بافت عدالت دو اصطلاح: «عدل» و «احسان» را به کار میبرد. هر دو اصطلاح به هم وابسته هستند و به ایدهی «اعتدال» مرتبط میشوند هر چند معنی یکسانی ندارند.
یکی از علمای مشهور اسلام به نام ا. ا. ا. فیضی «عدل» را در معنی «مساوی بودن، نه بیشتر و نه کمتر» به کار میبرد. فیضی توضیح میدهد که «... در یک دادگاه عادل ادعای هر دو طرف باید به طور مساوی در نظر گرفته شود، بدون اینکه فشار بیمورد به هیچ کدام از طرفین وارد شود. عدالت یعنی اعتدال به شکل کفههای ترازو که به طور مساوی در یک راستا قرار گرفته باشند.» ۱ یک مترجم مشهور قرآن و یک نویسندهی برجسته به نام ابو الکلام آزاد با عبارات مشابهی «عدل» را اینگونه توصیف کرده است: «آیا عدالت چیزی بجز پرهیز از زیاده خواهی نیست؟ نه خیلی زیاد و نه خیلی کم؛ از اینروست که کفههای ترازو به عنوان نماد عدالت به کار میروند». ۲ برای اینکه فردی خیلی زیاد یا خیلی کم تلاش نکند، قرآن خاطر نشان میکند که هیچ کس بار (گناه) فرد دیگری را به دوش نمیکشد یا برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست (نجم، ۳۹-۳۸).
با پذیرفتن این نکته که شایستگی فردی بخشی از «عدل» میباشد، قرآن به ما میآموزد که شایستگی به اصل و نسب، جنسیت، ثروت، موفقیت دنیوی یا دین نیست، بلکه به درستکاری و نیکوکاری است که شامل ایمان و عمل (صالح) میشود (بقره، ۱۷۷). علاوه بر این، قرآن میان مؤمنان بیعمل و کسانی که در راه خدا تلاش میکنند تفاوت قایل میشود و خاطر نشان میکند که اگر چه خداوند به تمام مؤمنان وعدهی نیک میدهد، اما گروه دوم بر گروه اول برتری خواهند داشت (نساء، ۹۶-۹۵).
درست همچنانکه معنی اصلی «عدل» این است که در موضوع پاداش دادن شایستگی مخصوص باید در نظر گرفته شود، همچنین در موضوع مجازاتها هم باید شرایط خاص را در نظر گرفت. به عنوان مثال، قرآن برای جرایم بیعفتی مرد یا زنی که جرمشان اثبات شود مجازات یکسانی در نظر میگیرد (نور، ۲) اما میان زنان از طبقات مختلف (اجتماعی) تفاوت قایل میشود: برای جرم یکسان، یک زن برده نصف مجازات را شامل میشود در حالی که همسر پیامبر دو برابر مجازات را شامل میشود که مجازات یک زن مسلمان «آزاد» است (نساء، ۲۵؛ احزاب، ۳۰). قرآن در حالی که استانداردهای عالی اخلاقی را به ویژه در مورد زنان پیامبر که اعمالشان برای جامعه اهمیت معیاری دارد حفظ میکند، با ایجاد چنین تفاوتی در میزان مجازاتها، رحم و شفقت خداوند را برای زنان برده که از لحاظ اجتماعی محروم هستند منعکس میکند.
قرآن در حالی که پیوسته به «عدل» سفارش میکند، فراتر از این مفهوم گام بر میدارد و به «احسان» امر میکند که از نظر لغوی به معنی «بازگرداندن تعادل به وسیلهی جبران کردن ضرر و زیان یا کمبود و کاستی» ۳ است. برای درک این مفهوم لازم است ماهیت جامعهی ایده آل یا امّت ایده آل را که قرآن به تصویر میکشد درک کنیم. کلمهی «امّت» از ریشهی «ام» به معنی «مادر» گرفته شده است. نمادهای مادر و محبت و رحم و شفقت مادرانه همچنین به دو تا از صفات خداوند یعنی «رحیم» و «رحمان» ارتباط پیدا میکنند که هر دوی آنها از ریشهی «رحم» به معنی «بچهدان» گرفته شدهاند. «امّت» ایده آل از تمام اعضایش مراقبت میکند درست همچنانکه یک مادر ایده آل از تمام بچههایش مراقبت میکند هر چند میداند که همهی بچهها مثل هم نیستند و هر کدام از آنها نیازهای متفاوتی دارند. در حالی که نشان دادن لطف بیش از حد به یکی از بچهها ممکن است ناعادلانه تلقی شود، اما مادری که به یک بچهی «معلولش» بیشتر از بچههای دیگرش توجه و لطف میکند ناعادلانه نیست بلکه نمونهای است از دارا بودن روح اصلی «احسان» از طریق کمک کردن به جبران کمبود یک بچه که برای برآورده کردن نیازهای زندگیاش به کمک مخصوص نیاز دارد. بنابراین، «احسان» نشان دهندهی رحم و شفقت خداوند به قشرهای محروم جامعهی انسانی است (از قبیل زنان، یتیمان، بردگان، فقیران، سالمندان و اقلیتها).
حق برخورداری از آزادی
همچنانکه قبلاً بیان شد، قرآن بشدت علاقهمند به آزاد کردن انسانها از هر نوع بند و اسارت است. قرآن با اذعان کردن به این مساله که انسان به سوی دیکتاتوری و استبداد تمایل دارد، با صراحت و تاکید در آیهی ۷۹ سورهی آل عمران بیان میکند:
هیچ کسی (از پیغمبران) را نسزد که خدا بدو کتاب و حکمت و نبوّت بخشید آنگاه او به مردمان بگوید: به جای خدا بندگان (و پرستش کنندگان) من باشید بلکه (به مردمان این چنین میگوید که) با کتابی که یاد دادهاید و درسی که خواندهاید، مردمانی خدایی باشید (و جز او را بندگی نکنید و نپرستید). (انتخاب ترجمه از تفیسر نور، تالیف دکتر مصطفی خرّم دل)
البته (بحث) بردگی انسان در بافت آزادی انسان اهمیت خیلی زیادی دارد. به هنگام ظهور اسلام، برده داری به طور گسترده در عربستان متداول و مرسوم بود و اقتصاد اعراب بر مبنای آن بود. قرآن نه تنها بر این مسأله اصرار میورزد که باید با روشی منصفانه و انسانی با بردهها رفتار شود (نساء، ۳۶)، بلکه دائماً (مسلمانان) را به آزاد کردن بردهها تشویق میکرد (بقره، ۱۷۷؛ نساء، ۹۲؛ مائده، ۸۹؛ توبه، ۶۰؛ نور، ۳۳؛ مجادله، ۳). قرآن در آیهی ۴ سورهی محمد با بیان این موضوع که اسیران جنگی را باید «از سر لطف و منّت (بدون عوض و گرفتن فدیه) و یا در برابر گرفتن فدیه» آزاد کنید، برده داری را عملاً منسوخ کرد چون «اسیران جنگی، منبع اصلی بردهها – مردان و زنان- بود» ۴ به دلیل اینکه قرآن صریحاً بیان نمیکند که برده داری منسوخ شده است نمیتوان نتیجه گرفت که برده داری باید ادامه داشته باشد، مخصوصاً اینکه قرآن با روشهای متعددی به دنبال از میان برداشتن این سنّت خبیث محض بود. کتابی (قرآن) که به یک پادشاه یا یک پیامبر این حق را نمیدهد که به اطاعت بیچون و چرا از انسانی دیگر فرمان دهد، به هیچ وجه امکان ندارد که برده داری را تأیید کند.
بزرگترین تضمین برای آزادی شخصی یک مسلمان در این حکم قرآنی بیان شده است که هیچ کس بجز خداوند نمیتواند آزادی انسان را محدود کند (شوری، ۲۱) و در این مطلب است که «قضاوت کردن (در مورد اینکه چه چیزی درست است یا نادرست) تنها از آن خداست» (یوسف، ۴۰). همچنانکه یک قاضی برجستهی پاکستانی به نام خالد. م. اسحاق بیان کرده است:
قرآن مخالفت مسؤولانه را یک حق اساسی میداند. بنابراین، نه قوهی قانونگذاری و نه قوهی اجرایی در اعمال قدرتشان نمیتوانند خواستار اطاعت بیچون و چرا (از طرف مردم) باشند... پیامبر اگرچه دریافت کنندهی وحی الهی بود، اما ملزم بود به اینکه در امور عمومی با مسلمانان مشورت کند. خداوند پیامبر را اینگونه مخاطب قرار میدهد: «... و در انجام امور با آنان مشورت کن و... زمانی که عزمت را جزم کردی پس به خدا توکل کن» ۵.
چون اصل مشورت دو طرفه (شوری) یک اصل الزامی است (شوری، ۳۸) این یک حق اساسی و همچنین یک مسؤولیت اساسی مسلمان است که تا جایی که امکان دارد در تمام جنبههای زندگی اجتماعی مشارکت داشته باشد. قرآن در آیهی ۲۵۶ سورهی بقره اعلام کرده است که «هیچ اجبار و اکراهی در پذیرش دین وجود ندارد» ۶. این آیه آزادی دینی و آزادی عبادت را تضمین میکند. معنی این آیه این است که بر اساس آموزههای قرآنی، غیر مسلمانانی که در سرزمینهای اسلامی زندگی میکنند باید این آزادی را داشته باشند تا بدون ترس و اذیت و آزار از سنّتهای دینی خودشان پیروی کنند. تعدادی از آیات قرآنی به صراحت بیان میکنند که مسؤولیت پیامبر، ابلاغ پیام خداوند است و نباید کسی را به ایمان آوردن مجبور کند (انعام، ۱۰۷؛ یونس، ۹۹؛ نحل، ۸۲؛ شوری، ۴۸). حق داشتن انتخاب آزاد در امور اعتقادی به دور از هر گونه ابهامی در قرآن تأیید شده است (کهف، ۲۹). قرآن همچنین به صراحت بیان میکند که خداوند انسانها را بر اساس آنچه که ادّعا میکنند داوری نمیکند بلکه بر اساس ایمان و عمل صالح در مورد آنها داوری میکند (انعام، ۱۰۸). همچنانکه در آیهی ۶۲ سورهی بقره هم آمده است:
کسانی که ایمان داشتند (به قرآن) و یهودیان و مسیحیان و ستاره پرستان و فرشته پرستان، هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و عمل صالح انجام داده باشد، چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد (انتخاب ترجمه آیه از تفسیر نور دکتر مصطفی خرّم دل)
قرآن حق آزادی دینی را نه تنها برای پیروان ادیان دیگر بلکه همچنین برای کسانی که به خدا اعتقاد ندارند (به شرطی که به مسلمانان تجاوز نکنند) به رسمیت میشناسد (انعام، ۱۰۸).
در زمینهی حق انسان برای داشتن آزادی دینی، مهم است که این نکته را ذکر کنیم که فرمودهی قرآنی «هیچ اجبار و اکراهی در پذیرش دین وجود ندارد» (بقره، ۲۵۶) نه تنها برای غیر مسلمانان بلکه برای مسلمانان هم به کار میرود. در حالیکه کسانی که بعد از اینکه به اسلام گرویدند، از آن دست کشیدند و سپس با مسلمانان درگیر «جنگ» شدند باید به عنوان دشمن و متجاوز با آنان رفتار میشد، امّا قرآن هیچ نوع مجازاتی را برای آنان مقرّر نکرد. تصمیم دربارهی سرنوشت نهایی یک شخص در قیامت و به عهدهی خداوند است.
حق داشتن آزادی شامل حق آزاد بودن در بیان حقیقت میشود. اصطلاح قرآنی برای حقیقت کلمهی «حق» است که یکی از مهمترین صفات خداوند میباشد. پا برجا بودن در (دستیابی به) حقیقت یک حق و یک مسؤولیت است که یک مسلمان، حتّی در صورت مواجهه با بزرگترین خطر یا مشکل، امکان ندارد از آن صرفنظر کند (نساء، ۱۳۵) در حالی که قرآن به مؤمنان امر میکند تا به حقیقت شهادت بدهند، به جامعه نیز دستور میدهد تا با چنین شهادتی به اشخاص آسیب نرسانند. ۷
حق کسب علم و دانش
قرآن در مورد اهمیت کسب علم و دانش بیشترین تأکید را میکند. این علم و دانش در کانون توجهی جهان اسلام بوده است – گواه چنین نگرشی (نسبت به دانش) از همان اوایل نزول قرآن در آیات ۵-۱ سورهی علق وجود داشته که به اعتقاد مسلمانان اولین آیاتی است که به پیامبر وحی شده بود.
قرآنکه با فصاحت (تمام) سؤال میکند که آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسان هستند (زمر، ۹)، مؤمنان را به دعا کردن برای افزایش علم و دانش تشویق میکند (طه، ۱۱۴). دعای مشهور پیامبر این بود: «خداوندا! دانش ماهیت نهایی چیزها را به من ببخش» و یکی از مشهورترین حدیث ایشان این است: «در جستجوی علم و دانش باشید حتّی اگر در چین باشد».
از دیدگاه قرآنی، برای ایجاد یک دنیای عادلانه که در آن صلح واقعی برقرار شود، علم و دانش یک پیش نیاز است. قرآن بر اهمیت یادگیری حتّی در بحبوحهی جنگ تأکید میکند. (توبه، ۱۲۲)
حق امرار معاش
همچنانکه در آیهی ۶ سورهی هود بیان شده، رزق و روزی هر موجود زندهای بر عهدهی خداوند است. یک ایدهی اصلی در قرآن – که متضمن سیستم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اسلام است – این است که مالکیت هر چیزی متعلق به خداوند است نه کس دیگر. چون خداوند خالق جهان است، (پس) هر مخلوقی این حق را دارد که در چیزی که متعلق به خداوند است سهمی داشته باشد (انعام، ۱۶۵؛ ملک، ۱۵). معنی این مطلب این است که هر انسانی این حق را دارد که از وسایل زندگی برخوردار باشد و اینکه کسانی که قدرت اقتصادی یا سیاسی دارند حق ندارند با غصب کردن یا استفادهی نادرست از منابعی که خداوند برای استفادهی تمام انسانها آفریده است، دیگران را از ضروریات اولیهی زندگی محروم کنند.
حق کار کردن
طبق آموزههای قرآنی، هر مرد و زنی حق کار کردن دارد، چه آن کار شامل شغل درآمد زا یا خدمات داوطلبانه باشد. ثمرات به دست آمده از کار متعلق به شخصی است که برای آن زحمت کشیده است – صرفنظر از اینکه مرد باشد یا زن. همچنانکه در آیهی ۳۲ سورهی نساء بیان شده است: «مردان نصیبی دارند از آنچه به دست میآورند و زنان (هم) نصیبی دارند از آنچه به دست میآورند».
حق حریم خصوصی
قرآن نیاز داشتن به حریم خصوصی را به عنوان یک حق بشری به رسمیت میشناسد و برای محافظت از زندگی شخصی در منزل در برابر ورود سر زده و بدون اجازه و بیجهت از درون یا بیرون، قوانینی را وضع میکند (نور، ۲۸-۲۷ و ۵۸؛ احزاب، ۵۳؛ حجرات، ۱۲).
حق محافظت در برابر تهمت، غیبت و استهزاء
قرآن از حق انسانها برای محافظت شدن در برابر تهمت، استهزاء، القاب توهین آمیز و غیبت حمایت میکند (حجرات، ۱۲-۱۱). قرآن همچنین بیان میکند که بر مبنای جرم احتمالی نباید به هیچ شخصی تهمت زد و کسانی که مشغول تهمت و افترا زدن به دیگران هستند و دارای سوء نیت باشند هم در این دنیا و هم در قیامت دچار عذاب سخت و دردناک خواهند شد (نور، ۱۹-۱۶؛ نساء، ۱۴۹-۱۴۸).
حق رشد حس زیباییشناسی و لذت بردن از نعمتهای الهی
همچنانکه محمد اسد بیان میکند، «با تأکید بر این موضوع که تمام چیزهای خوب و زیبا برای مؤمنان است، قرآن به طور ضمنی تمام اشکال زهد گرایی زندگی گریز و دنیا گریز و ریاضت نفس را محکوم میکند. ۸ در حقیقت میتوان بیان کرد که حق رشد حس زیباییشناسی تا جایی که بتوان زیبایی را در تمام اشکالش ارج نهاد، و حق لذت بردن از آنچه که خداوند برای پرورش انسان مهیّا کرده است، هر دوی اینها از بینش قرآنی نسبت به تأیید زندگی سرچشمه میگیرند (اعراف، ۳۲).
حق ترک سرزمین مادری به علت وجود شرایط ظالمانه و آزار دهنده
طبق آموزههای قرآنی، وفاداری نهایی یک مسلمان باید برای خداوند باشد نه برای سرزمین خاصی. پیامبر برای تکمیل رسالت نبوتش تصمیم گرفت محل تولدش، مکه، را ترک کند و به مدینه هجرت کند. هجرت، اهمیت تاریخی و معنوی زیادی برای مسلمانان دارد. مسلمانانی که از آنها خواسته میشود تا محل تولدشان را که منزلگاه شرارت و ظلم و ستم شده ترک کنند چون مسلمانان نمیتوانند در آنجا وظایفشان را نسبت به خداوند انجام دهند و یا عدالت را بپا دارند (نساء، ۱۰۰-۹۷)
حق برخورداری از «زندگی خوب»
قرآن از حق انسان برای داشتن «زندگی خوب» حمایت میکند. این زندگی خوب، که از اجزای زیادی ساخته میشود، زمانی ممکن خواهد شد که انسان در یک محیط عادلانه زندگی کند. طبق آموزههای قرآنی، عدالت پیش نیاز صلح و صلح هم پیش نیاز توسعهی انسانی است. تمام حقوق بشری که پیشتر ذکر شد در یک جامعهی عادل ممکن است بدون مشکل برآورده شوند. در چنین جامعهای حقوق اساسی دیگر نیز وجود دارند از قبیل: حق داشتن یک مکان امن برای زندگی، حق حفظ اموال شخصی، حق حفظ عهد و میثاق، حق نقل مکان به صورت آزادانه، حق برخورداری از خودمختاری اجتماعی و قضایی برای اقلیتها، حق محافظت از اماکن مقدس و حق برگشت به مرکز روحی و معنوی خود (بقره، ۲۲۹؛ آل عمران، ۷۷ و ۱۷؛ مائده، ۱ و ۴۸-۴۲؛ توبه، ۱۷؛ اسراء، ۳۴؛ ملک، ۱۵).
*بخشی از یک مقاله ی طولانی نوشته شده توسط خانم دکتر رفعت حسن تحت عنوان : آیا حقوق بشر با اسلام سازگار است؟(Are Human Rights Compatible with Islam?)
References
1. A.A.A. Fyzee, a Modern Approach to Islam, p. 17 (Lahore: Universal Books, 1978).
2. Ibid.
3. G.A. Parwez, Tabweeb-ul-Qur’an,(Urdu), Volume I, p. 78 (Lahore: Idara-e-Tulu’-e-Islam, 1977) .
4. G.A. Parwez, Islam: A Challenge to Religion, p. 346 (Lahore: Idara-e-Tulu’-e-Islam, 1986).
5. "Islamic law – Its Ideals and Principles “in The Challenge of Islam, p.157(A. Gauher, editor, 1980; London: The Islamic Council of Europe).
6. Muhammad Asad (translation) The Message of the Qur’an, p. 57 (Gibraltar: Dar Al-Andalus, 1980).
7. Reference here is to Surah 2: Al-Baqarah; also see G.A. Parwez, "Bunyadi Haquq-e-Insaniyat" (Urdu), in Tulu’-e-Islam, pp. 34-35 (Lahore, November 1981).
8. The Message of the Qur’an, p. 207.
نظرات